آزمایشگاه تئاتر لالِش

مرکز پژوهشی فرهنگ تئاتر و اجرا

تئاتر من رودخانه ای است که در سراسر عالم جاری است
شَمال امین

شیوه ها، اجراها و اهداف خاص پژوهشی

 

«قصد نداریم به مفهوم رایج کلمه، تئاتر خلق کنیم، بلکه سفری را پیش می گیریم.
سفری که فرایند خود آگاهی و حدیث نفس در قالب کُنشی خطیر است»

شَمال امین

تجربه ی ما به کشف ترکیب تازه ای از صدا، حرکت و کلیت زندگی می انجامد.
از میان برداشتن مرز  بین  هنر و زندگی، بین زیبایی شناسی و ارزشهای رایج عامل تعیین کننده ی طرح پژوهشی ماست
.
شَمال امین نیگار حَسیب

1

شمال امین و نیگار حسیب، دو هنرمند خارق العاده ی کردستانی، پس از آنکه طرح پژوهشی و تجربی  «فرهنگ به مفهوم مادی» را بین سالهای 1985 تا 1991 در چندین کشور خاور نزدیک، همچنین طرح «بررسی فرهنگ اجرایی و تکنیکهای آن» را بین سالهای 1992 تا 1999 در اروپا به اجرا در آوردند، آزمایشگاه تئاتر لالِش را در شهر وین اتریش بنیاد نهادند، و اکنون در این مرکز ابتکاری ،که ویژه ی پژوهش در اجرای آئینی و بینافرهنگی است، به بررسی «بدن حاضر در مکان و زمان» و «خاستگاه آئین» می پردازند.
آنان در ماه ژوئن 2000 مرکزی را به نام «تئاتر-فضا» گشودند تا در آنجا به کشف عناصر آئینی بدن بپردازند با این هدف که به جای بدنی منفعل بدنی فعال بیافرینند و نیز به پژوهشهای تجربی در باب فرایندهای آئینی و شعائری کردن بپردازند. آنان می توانند در این مکان با گروه یا همراهان پژوهشی خود و نیز افراد متعلق به طیفی از فرهنگهای مختلف به بررسی بسیاری از مسائل مورد طرح بپردازند. «تئاتر- فضا»ی آزمایشگاه تئاتر لالِش با حمایت اقتصادی سازمان فرهنگی شهر وین بازسازی و تعمیر گردید.
آزمایشگاه تئاتر لالِش از سال 2002 تا 2003 به بسط مفهوم «تعیین خاستگاههای آئین» و فرایند عملی «آفرینشگر- طبیعت» پرداخت. در ذات این پژوهشها پرسشهایی از این دست نهفته است: «چگونه می توان به قصد هدایت ادراکات تماشاگران محدوده ای آئینی را بسط داد و به چه شکل می توان یکپارچگی جسمی را با هدف خلق "بدن حاضر در مکان و زمان" مطرح نمود؟» در کنار اینها تکنیکهایی بسط داده شد که امکان دستیابی به چنین قابلیتهایی را فراهم می کرد.
طی آن دوره  محور اصلی پژوهش آزمایشگاه تئاتری لالِش تکنیکهای صوتی و آوازی تجربی- آئینی و آوازهای در اصل تصنیف شده بود. تکنیکهای صوتی، گرچه همواره در محدوده ی ضوابطی بنیادین اما، ضرورتاً بنا بر هر بخش خاص پژوهش تغییر می کرد.

2

آزمایشگاه تئاتر لالِش از سال 2003 تا 2006 طبق تجربه ی جدید، روشمند و پیشرفته ی شَمال امین با نام «انسان شناسی صدا» با نظارت نگار حَسیب تجربه ی آئینی اجرایی خود را با فرایند «آواز به مثابه خاستگاه» گسترش داد. در اینجا آواز به منبع ریتم، حضور جسمی و نیز منبع کنش بدل می شود. از این رو آواز صرفاً خوانده نمی شود بلکه به عمل در می آید. شَمال امین این فرایند را «تجسم آواز» می خواند. صدا و آواز خوانی آئینی در این فرایند  به قدری تعیین کننده است که نگار حسیب راجع به آن می گوید: «... به واسطه ی حس کردن و شنیدن صدا، آهنگهای کلام و آواها احساس چند وجهی بودن فضا به وجود می آید، از این رو حسی از مکان و شعور مکانی می تواند بسط یابد.»

3

گروه آزمایشگاه تئاتر لالِش به واسطه ی طرحی پژوهشی با عنوان «بدون سایه» (2006- 2007) و به دنبال آن «آوازها به مثابه خاستگاه» تلاش حود را در حوزه ی اجرا صرف کاوش باستان شناسانه ی  اصوات  انسانی، خاستگاههای فردی و فرهنگی، و اثرات بلاواسطه ی آن می کند که امروزه عموماً به دست فراموشی سپرده شده است.
نیگار حسیب و شَمال امین در جستجوی زبانی اصیل، پیوند دهنده و هنری اند که از حیطه ی نمادهای رایج زبانی خارج است. این زبان بدیع غیر زبانشناختی در بردارنده ی سیلابها، آواها، آهنگهای کلام و شاید اصواتی کلامی است که برآمده از فرهنگهای مختلف است. کل اینها به یک شیوه ی جدید ارتباطی در حوزه ی اجرا می انجامد.
شَمال امین به حق دوره ی اخیر کار آزمایشگاه تئاتر لالِش را «بیداری از آئین انتزاعی» نامیده است: «کار ما خلق فضایی روان است که در آن اصوات و آوازها مسرت بخش اند . صدا شبیه کُنشی می شود که امکان کشف چیزی تازه را به فرد می دهد.»
از این رو،  حساب این زبان بدیع غیر زبانشناختی در کار اجرایی آزمایشگاه تئاتر لالِش اساساً از زبان به اصطلاح هنری تئاتر دنیا، که در اصل مستقیماً با بازنمایی، اشیاء، موضوعات و داستانها سروکار دارد، جداست.

4

شمال امین و نیگار حسیب همواره در پی خلق  فضایی خالی اند که قرار است با صدا و حرکت پر شود. فضایی که در آن محیط بدل به «همه جا و هیچ جا» یا فضایی آئینی می شود و زمان نیز خود را به «همیشه و هرگز» یا زمان آئینی تبدیل می کند.
هدف از به کارگیری آوازها و صداها عمق بخشیدن به طرحی نمایشی یا وصل کردن دو صحنه به هم یا تلاش برای تجسم دادن به مضمون یک آواز نیست. همینطور آواز به اقتضایی خاص یا در جهت تزئین شرایطی مفروض اجرا نمی شود. «آواز به مثابه خاستگاهِ» آزمایشگاه تئاتر لالِش تمام این حدود را در می نوردد و از چنین تکنیکهایی واسازی می کند.
نیگار حسیب این فرایند را چنین شرح می دهد: «آوازها کنشهای ما را به وجود می آورند، اما کنشهای ما آوازهایمان را به صورت واژگانی تفسیر نمی کنند. بنا براین هر آواز، هر کنش صوتی میزان دقیق حرکت را برای بدن تجویز می کند. بدن مستقیماً با «حیات آواها» سروکار دارد و عملکرد آن به جای آنکه به طور خالص تکنیکی باشد اندامی (
organic) است. در این نوع عملکرد بدن به بخشی از صدا و صدا به بخشی از بدن تبدیل نمی شود بلکه اینها شکلی یکپارچه می یابند، چرا که این یکپارچگی خاستگاه اصلی بیانگری (expression
) است.»

5

به این ترتیب آزمایشگاه تئاتر لالِش  می تواند ساختار اصلی تئاتر غربی به مفهوم رایج آن را به تعلیق در آورد و به جای آن ساختار خود را بسط دهد. وازدن مفهوم «نویسندگی»  و واسازی از مفاهیمی چون «کارگردان»، «بازیگر»، «نمایش/ اجرا» به عنوان نوعی گذار برای بسط شیوه های جدید اجرایی انجام می گیرد. اصطلاحات آزمایشگاه تئاتر لالِش نظیر «ناظر شرکت کننده»،  «مراسم گردانان» و «اجرای جمعی»  در تقابل با «کارگردان»، «بازیگر» و «نمایش» صرفاً یک بازی زبانی نیست بلکه همخوانی درستی با ساخنار کاری آزمایشگاه تئاتر و فرایندهای پژوهشی آن دارد.

6

هدف آزمایشگاه تئاتر لالِش نوعی تبادل تَرا فرهنگی و خلق «جسمی حاضر در زمان و مکان» از طریق کاوش در تکنیکهای جسمی و صوتی فرهنگ اجرایی مناطق شرقی و شمالی آناتولی و نیز فرهنگ و هنر اجرایی غربی است تا بلکه راه بر شیوه های جدید اجرایی گشوده شود.
اما این به معنای جستجوی هویت خاصی برای فرد نیست، بلکه به معنای جستجوی تمام هویت های مختلف اوست. نکته ی مهم دیگر عبارت از آئینی کردن نقد در این دوران جهانی شدن و بسط دادن هر چه بیشتر عناصر آئینی بنیادین در اثری اجرایی است. این عناصر را نه تنها باید به عنوان ابزارهایی ارتباطی دید، بلکه آنها را باید تجسم تلاشی دانست که از مفاهیم خشک خردباوری ماشینی و تمرکز گرا  واسازی می کند و از آنها پیشی می گیرد.

7

طرحهای پژوهشی لالِش در کردستان، عراق، مصر، تونس، اتریش، آلمان، هلند، انگلستان، سویس، دانمارک، لهستان، یونان، کۆزوو و ژاپن به اجرا در آمده اند. بنیادهای معروفی نظیر بنیاد بین المللی تئاتر، عده ی زیادی از هنرمندان شاخص و معتبر بین المللی و عالمان، قوم شناسان و انسان شناسان تئاتر جهان از این پژوهش به عنوان نوعی فرایند تجربی و مطلوب آیینی کردن یاد می کنند که رویکردی اصیل و تازه به اثر اجرایی را مطرح کرده است.

8

 طرحهای پژوهشی سالیانه ی لالِش در اجلاس مختلف در رابطه با تجارب اجرایی عبارتند از:
 «گفت و گوهای بینافرهنگی» در قالب همایش های بین المللی؛ مجموعه سخنرانی ها و گردهمایی ها؛ آزمایشگاه ها و کارگاه های آزاد؛ آموزش اسلوب های خاص «کار صوتی و جسمی آگاهانه»، «راه های آئینی کردن» و «آوازها به مثابه خاستگاه»  همراه با سخنرانی و نمایش دادن تکنیکها، نمایشگاه عکس هایی از طرح های پژوهشی؛ مبادله و همکاری هنری و علمی؛ گشت و گذارهای سالیانه در اروپا، شمال افریقا و آسیا؛ انتشار نتایج پژوهش در نشریه ی لالِش؛ مبادله ی هنری با آزمایشگاه پاراتِ والتر فاف در سوئیس و فرانسه؛ بختیار خانزاده در تئاتر ملی آذزبایجان در باکو؛ مرکز کارگاهی یرژی گروتوفسکی و توماس ریچارد در پونتدِرای ایتالیا؛  کازو اوهنو ، رقص بوتو در  یوکوهاما و تئاتر نوِ  هوشو در توکیو ی ژاپن؛ مرکز یرژی گروتوفسکی  در ورشوی لهستان؛ همچنین هنرمندان و گروههای مختلف تئاتری از شبه جزیره ی عربی افریقا؛ تبادل اسلوبی خاص با تعدادی از گروهها و هنرمندان منتخب تئاتر بین الملل در چهاردهمین نشست
ISTA
(مکتب بین المللی انسان شناسی تئاتر) به رهبری یوجینو باربا در مرکز گروتوفسکی واقع در ورشوی لهستان، در آوریل 2005.

9

اسلوب های بسط یافته توسط آزمایشگاه تئاتر لالِش با عنوان «کار اجرایی آئینی» و «آوازها به مثابه خاستگاه» توجه مجامع بین المللی زیادی را به خود جلب کرده است. از سخنرانی های مربوط به اسلوبهای این آزمایشگاه تئاتر  نیز در بنیاد علوم تئاتری، رسانه ای و سینمایی در دانشگاه وین اتریش، دانشگاه شین شو در ماسوموتوی ژاپن، و آکادمی هنرهای اجرایی در قاهره ی مصر به همین نسبت استقبال به عمل آمده است.

10

بر اساس معاهده ی همکاری علمی آزمایشگاه تئاتر لالِش با دانشگاه وین، یک آزمایشگاه باز در لالِش تشکیل می شود تا تمامی دانشجویان رشته های نمایشی و علمی بتوانند عملاً اسلوبهای لالِش را مورد تفحص قرار دهند.

11

طرحهای پژوهشی آزمایشگاه تئاتر لالِش
حضور در جشنواره های بین المللی به نمایندگی اتریش 

1998 «اینک بازنگری بهشت» ، اجرا شده در اتریش، آلمان و بریتانیای کبیر.
1999 «خاطره + عسل» و «آواز، درد، وجد»، اجرا شده در اتریش، سوئیس، فرانسه، و بریتانیای کبیر.
2000 «... که می توانم آن آواز را با بدن بخوانم» و «کاروان»، اجرا در اتریش و آلمان.
2001 «حماسه ی گیلگمش/ چنین گفت زرتشت، چنین می گوید گیلگمش» و «رقص گندم»، اجرا در اتریش و آلمان.
2002 «رقص خورشید» ، اجرا در اتریش، هلند و ژاپن.
2003  «آنجا که شیر و عسل جاری است» ، اجرا در اتریش.
2004  «سرزمین خاکستر و آواز» در اتریش، مصر و ژاپن.
2005  «آغاز کلام» روایت اول و دوم ، اجرا در اتریش، لهستان، مصر و تونس.
2006  «آغاز کلام» روایت سوم  ، اجرا در اتریش، ژاپن و یونان.
2007  «بدون سایه
I» ، اجرا شده در اتریش و کوزُوو.
2007  »بدون سایه
II » و «اسطوره» ، اجرا شده در اتریش، کوزوو، اوکراین و تونس.


برگردان از انگليسي:

علي ظفرقهرماني نژاد