بدون سایه

 به سوی شفافیت بی پیرایه و کمال بلافصل از راه صدا 

 سایه مستلزم یک منبع نور و یک جسم است که تحت نفوذ یا دست کم در پرتو نور آن منبع قرار گرفته باشد. بنابر این بدنی که هیچ سایه ای از آن بر زمین نیفتد، ضرورتاً به شفافیت کامل رسیده است. این امر هنگامی متحقق می شود که آن بدن بتواند ساختار ملکولی خود را با فرم نور چنان تطبیق دهد که با آن درآمیخته یا کاملاً در آن ادغام شود. اما حتی یک سایه می تواند به یک عامل پیوند (intermediary) بدل شود اگر گوشه ای از جسم اصلی خود را بر ذهنی حساس بنمایاند.

صدای آدمی نیز نوعی جسم است که در «پرتو» تنفس «سایه ای» ایجاد می کند. این سایه آوای (sound) آن صداست. آوا به همان شکل صدا در می آید. اگر خاستگاه جسم صدا و خاستگاه نَفَس در هم آمیزند و به یگانگی اصیل خود برسند، آنگاه «سایه ی آوا» عامل پیوندی می شود که خود را به خاستگاه بی واسطه ی ادراک، یعنی به «شفافیتِ آوا» بدل می کند. این «شفافیت آوا» می تواند با تمام اطلاعات شفافی پر شود که شاید لازم است ذهنی کنجکاو را به خاستگاه فکری اش و به دریافتی از خود نائل کند. اینگونه «بدون سایه» بدل به تطور صدا به سوی شفافیت بی پیرایه و کمال بلافصل می شود.


هانس اکناتون شانو
عضو سابق تئاتر زنده ی جولیان بک و جودیت مالینا

  برگردان از انگليسي:
 علي ظفرقهرماني نژاد