صدا در آزمایشگاه تئاتر لالِش

 

آنچه اجراگران لالِش می توانند از راه صدا بیان کنند بستگی به ظرفیت ادراکی آنان، میزان هدایت آگاهانه امیالشان و پایبندی کمتر صدا به تأثرات  در حال بسط فعلی یا کنونی دارد.

کیفیت و جریان تنفس که امور بدنی شکل بیان واقعی خود را در آن می یابد، تعیین کننده ی دامنه ی حقیقی آواست اگر نظم بدن اجراگران با نظم دیگر حوزه های هستی مادی و معنوی شان مطابقت یابد آنگاه الگویی در جریان تنفس به وجود می آید که باعث می شود که صدا عناصر جسمی، نمودهای روانی و اشکال شفاف حوزه ی ذهن را به هم آمیزد. حتی بیان صوتی هر نَفَس بهره ی تمام تجارب گذشته و فرصتهای اکنون را به شکلی آمیخته آشکار می سازد و بنا به همه ی این عوامل یک موجود انسانی قادر به بیان یا اشراف بر دانش و خِرد ناب می شود.

بنابر این در تئاتر لالِش صدا در خدمت احیای کهن ترین و در عین حال نوترین آواز خلقت، یعنی آواز جاودانه ی خِرد است. خلقت، که زمانی در راه رسیدن به کمال عامل مُخلی محسوب می شد، بازگشت به کمال را به مدد آوای اصوات آزمایشگاه تئاتر لالِش تجربه می کند و شاید «آواز کهن سلیمان» در آنجا دوباره از تقدیر اصیل و بی بدیل خود برخوردار شود.


هانس اکناتون شانو
عضو سابق تئاتر زنده ی جولیان بک و جودیت مالینا
2006
برگردان از انگليسي:
علي ظفرقهرماني نژاد